آسون وداع کردم باهات، با اینکه می مردم برات
کاشکی نمی ذاشتم بری، کاشکی می افتادم به پات
خواستم بگم ترکم نکن، پیشم بمون ای نازنین
شرح پریشونیم و تو، چشمای بارونیم ببین
هر شب با کلی اشتیاق، زل می زدم به آسمون
فرصت نمونده واسه ی، ابراز احساس جنون

رفتی و من تنها شدم، با این غم نا مهربون
هرجا پی ات گشتم ولی، هیچ جا نبود از تو نشون
دل خوش به این بودم تو هم، گاهی کنار پنجره
ماه و تماشا می کنی، با کولی باری خاطره
هر شب با کلی اشتیاق، زل می زدم به آسمون
فرصت نمونده واسه ی، ابراز احساس جنون

[ شنبه 11 آبان 1392برچسب:,

] [ 1:26 ] [ YASAMIN ]

[ ]


 


 
انگار سکوت قانون شب است ... !

 

حتی انهایی که بیدارند ... ! ..  . 

 

 

بی صدا گریه میکنندد ... . .!
 


[ چهار شنبه 24 مهر 1392برچسب:,

] [ 17:11 ] [ YASAMIN ]

[ ]

 

هر جا باشه

 

  

  چقدر به خــــودم دروغــــــکی می گفتم...

 

   الان هر جا باشه واسم دلــــــــــــتنگه ...

[ چهار شنبه 24 مهر 1392برچسب:,

] [ 17:3 ] [ YASAMIN ]

[ ]

پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت

ممنونم.تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد...حال دختر خوب نبود...نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود...دختر با خودش میگفت:میدونی که من

هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی...ولی این بود اون حرفات ...حتی برای دیدنم هم نیومدی...شاید من دیگه

هیچوقت زنده نباشم ...آرام گریست و دیگر...چیزی نفهمید.چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر گفت نگران

نباشید پیوندقلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..در ضمن این نامه برای شماست..!دختر نامه را برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده

نمی شد.بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود:سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام .از دستم ناراحت نباش که بهت

سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمی ذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم ..امیدوارم عملت موفقیت آمیز

باشه.(عاشقتم تا بی نهایت)..دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود.اون قلبشو به دختر داده بود. آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های

اشک روی صورتش جاری شد..و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم.... . . .                                       

[ سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:,

] [ 21:58 ] [ YASAMIN ]

[ ]

من،تو:ما یادت هست؟

تمام شد...

حالا:تو،او:شما.

من هم ب سلامت... .

فراموشم نکن

شاید سالها بعد،در گذر خیابانها از کنا هم بگویی غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود.

[ پنج شنبه 31 مرداد 1392برچسب:,

] [ 17:46 ] [ YASAMIN ]

[ ]

عاشق هم شدی ...

 

مثل زلیخا سمج باش...

 

آنقدر رسوا بازی در بیار...

 

تا خدا خودش پادرمیانی کند...

[ سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:,

] [ 23:11 ] [ YASAMIN ]

[ ]

فــــــــــــــقط آغــــــــــــــــوش تـــــــو ... کـــــــــــــــــــم می آورم

       بازوانــــــــــــــــی می خواهــــــــــــم که تنـــــــــــــگ در برم گیــــــــــرد

   اما نـــــه هــــــــــر بازوانـــــــــــــی....

 ایــــــــــن روزها حســــــــــــی دارم آمیختــــــــــــــه با دلتنــــــــــــــــــگی... .  .   .

                                                                                 .PRINCE.

[ یک شنبه 27 مرداد 1392برچسب:,

] [ 21:18 ] [ ]

[ ]

چون در سمت راست بدن قلب وجود نداره

و اونجا خالیه ولی وقتی کسی رو که دوسش داری رو بغل می کنی

قلب اون جای خالی رو پر میکنه و انگار تو صاحب دو تا قلب شدی!!

[ جمعه 25 مرداد 1392برچسب:,

] [ 17:24 ] [ YASAMIN ]

[ ]

عشق چیزی است که

   بیشتر از هر چیزی داشتنش را دوست داریم .

    و بیشتر از هر چیزی

   دادنش را دوست داریم و هیچ کس در نمی یابد!!!!؟

        که عشق همان چیزی است که همواره داده میشود

              و پذیرفته نمی شود

                               "جبران خلیل جبران"

[ پنج شنبه 24 مرداد 1392برچسب:,

] [ 20:48 ] [ YASAMIN ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه

هدایت به بالا

کد هدایت به بالا